میرزا حسین نوری طبرسی (فقیه و محدث تراز اول شیعی‌مذهب) از ارکان حوزه‌ی علمیه‌ی سامراء بود. او با نگارش آثاری چون کتاب «نجم ثاقب در احوال امام غایب» و تربیت برخی شاگردان خویش، در بسط اندیشه‌ی مهدویت در ایران جایگاهی مهم دارد. این پژوهش به نقد دیدگاه‌های امید قائم‌مقامی (استاد مطالعات اسلامی دانشگاه ایالتی نیویورک و از پیروان آیین بهائی) درباره‌ی او و این جایگاهش پرداخته است.

این پژوهش بر آن است تا به تحلیل روش نویسنده‌ی کتاب «منتخب الأثر فی الإمام الثانی‌عشر» در بررسی سندی و فهم محتوایی روایت‌های مهدویت بپردازد، ویژگی‌هایی چون «توجه به نسخه‌بدل»، «رفع ضعف از رجال سند»، «ریشه‌ی تصحیف و تحریف در روایات و روش تصحیح آن»، «رفع ضعف سند با تکیه بر اسناد دیگر»، «تأیید سند با ارجاع به نسخه‌ی اصلی»، «آوردن یک روایت با طرق و اسناد مختلف»، «توجه به تواتر در اعتبار محتوای احادیث» و …

این پژوهش بر آن است تا به تحلیل روش نویسنده‌ی کتاب «منتخب الأثر فی الإمام الثانی‌عشر» بپردازد، ویژگی‌هایی چون «عبارات کلیدی و نقشه‌ی مفهومی کتاب»، «اسلوب ابتکاری»، «استفاده از منابع اصلی و رجوع به نسخه‌های خطی»، «جلوگیری از آسیب‌های تقطیع»، «تتبع گسترده‌ی مؤلف»، «جامعیت»، «اهتمام به اثبات تواتر معنوی»، «گزینش فقیهانه‌ی روایات»، «توضیح برخی نکات لغوی، ادبی، رجالی، تفسیری و کلامی» و …

این پژوهش بر آن است که کتاب «منتخب الأثر فی الإمام الثانی‌عشر»، با بررسی و تحلیل ۱۳۰۱ روایت برگرفته از حدود ۳۰۰ کتاب سنی و شیعی، به دلیل فراگیری نقل روایات و انجام چینشی نو بر آنها و نیز داشتن تحلیل‌هایی مناسب، نقش برجسته‌ای در مهدویت‌نگاری پس از خود داشته است.

کتاب «منتخب الأثر فی الإمام الثانی‌عشر» در تحلیل تواتر روایت‌های مهدویت شیعی و اصالت انتساب آنها به امامان شیعیان جایگاهی ویژه دارد. این پژوهش خاستگاه نگارش آن را -که تکاپوهای تبلیغی بهائیان بروجرد در پایان دوره‌ی قاجار بود- نشان داده است.

روایت‌های «خلفاء اثنی‌عشر» (پذیرفته‌شده از سوی سنیان و شیعیان) یکی از بسترهای اثبات امامت امام دوازدهم شیعیان هستند. این پژوهش، نادرستی ادعای احمد کاتب درباره‌ی تضعیف کتاب سلیم بن قیس هلالی از سوی شیخ مفید را نشان داده و بر آن است که وجود روایت‌های خلفاء اثنی‌عشر در منابع اصیل اهل سنت با جعل آنها از سوی شیعیان ناهمسان بوده و اصالت آنها در انتساب به پیامبر اسلام را گویاست و ضعف سند نیز ندارد.  

روایت‌های «خلفاء اثنی‌عشر» (پذیرفته‌شده از سوی سنیان و شیعیان) یکی از بسترهای اثبات امامت امام دوازدهم شیعیان هستند. این پژوهش، نادرستی ادعای احمد کاتب درباره‌ی استواری بنیادین این روایت‌ها بر کتاب سلیم قیس هلالی را گویاست.  

روایت‌های «خلفاء اثنی‌عشر» (پذیرفته‌شده از سوی سنیان و شیعیان) یکی از بسترهای اثبات امامت امام دوازدهم شیعیان هستند. در این پژوهش، به ادعای احمد کاتب درباره‌ی ساخته‌شدن این روایت‌ها در قرن چهارم هجری پاسخ داده شده است. یکی از نکات یادشده در این پژوهش، نسبت اختلاف شیعیان پس از وفات امام حسن عسکری با اصالت تاریخی روایت‌های دوازده امام است.

روایت‌های «خلفاء اثنی‌عشر» (پذیرفته‌شده از سوی سنیان و شیعیان) یکی از بسترهای اثبات امامت امام دوازدهم شیعیان هستند. در این پژوهش، به ادعای احمد کاتب درباره‌ی ساخته‌شدن این روایت‌ها در قرن چهارم هجری پاسخ داده شده است. یکی از نکات یادشده در این پژوهش، نشان‌دادن نادرستی «بداء در امامت» است که درباره‌ی تبدیل امامت محمد بن علی الهادی به امامت امام حسن عسکری مشهور شده است.

در زمان سخت‌گیری حکومت عباسی بر امام هادی در سامراء، یاران وی در قم در گسترش مذهب تشیع نقش‌آفرین بودند. در بررسی جایگاه ایشان، دیدار احمد بن اسحاق قمی با امام دوازدهم در زمان حیات امام عسکری و نیز کسب اجازه‌اش از امام دوازدهم برای سفر حج و پیش‌بینی درست امام از وفاتش و همچنین، نگارش کتاب «الغیبة و الحیرة» از سوی عبدالله بن جعفر حمیری قمی، مؤلفه‌هایی گویا بر اصالت تاریخی انتساب امامت، غیبت و مهدویت امام دوازدهم به امامان یازده‌گانه‌ی شیعیان هستند.

احمد کاتب (از منتقدان باورداشت مهدویت شیعی) بر آن است که روایت‌های گویای نبود امامت در میان دو برادر پس از دو فرزند امام علی بن ابی‌طالب، بعدها ساخته شدند تا امامت جعفر بن علی پس از امام حسن بن علی عسکری نادرست جلوه داده شود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد آن روایت‌ها از اصالت برخوردار بوده و بر پایه‌ی میراث حدیثی شیعی، پس از امام حسن عسکری، فرزند او باید امام باشد.

شناخت منابع مکتوب کتاب‌های اصلی باورداشت مهدویت شیعی چون «الغیبة» (نوشته‌ی شیخ نعمانی)، «کمال الدین و تمام النعمة فی إثبات الغیبة و کشف الحیرة» (نوشته‌ی شیخ صدوق) و «الغیبة» (نوشته‌ی شیخ طوسی)، به‌ویژه منابع نگاشته‌شده‌ی پیش از آغاز غیبت امام دوازدهم شیعیان، اصالت تاریخی آن باورداشت در انتسابش به امامان یازده‌گانه‌ی مذهب تشیع را گویاست. این مقاله چنین نگاهی به کتاب شیخ طوسی دارد.

این مقاله نقد بخشی از دیدگاه‌های احمد کاتب (از منتقدان باورداشت مهدویت شیعی) است و بر آن است تا نشان دهد بر خلاف دیدگاه او، بروز روایت‌های غیبت، به گونه‌ای روشن، به پیش از ولادت و غیبت امام دوازدهم بازمی‌گردد نه پس از آن، گذشته از آن که بزرگان شیعیان ابتدا به روایت‌های دوازده‌ امام پرداخته و سپس به غیبت امام دوازدهم می‌رسیدند نه آن که روایت‌های غیبت را اساس اثبات ولادت و امامت او بگیرند.

نشان‌دادن شواهدی از آثار نگاشته‌شده در دوره‌ی حضور امامان یازده‌گانه درباره‌ی امامت، غیبت و مهدویت امام دوازدهم شیعیان مؤلفه‌ای مهم در شناخت اصالت تاریخی این باورداشت در انتسابش به پیشوایان مذهب تشیع است. این پژوهش به بررسی جایگاه کتاب «بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد» (نگاشته‌ی محمد بن حسن صفار قمی: از یاران امام حسن عسکری) در این باره پرداخته است.

اصالت تاریخی برخی مشخصه‌های باورداشت‌ مهدویت شیعی را با بهره‌گیری از منابع غیرنوشتاری می‌توان بررسی کرد. در این مقاله، چنین رویکردی نسبت به دعایی منسوب به امام دوازدهم شیعیان (اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المعصیة …) به دست داده شده و اصالت تاریخی آن به چهارصد سال پیش از منابع شناخته‌شده‌ی مکتوبش بازگردانده شده است.

علی بن محمد کلینی رازی مشهور به «عَلّان کلینی» دایی محمد بن یعقوب کلینی (نویسنده‌ی کتاب «کافی») است. او از محدثان دوره‌ی غیبت صغری بود و درباره‌ی امامت و مهدویت امام دوازدهم کتابی با نام «أخبار القائم» نگاشت. این پژوهش به تحلیل چگونگی بهره‌مندی نویسنده‌ی کتاب «کافی» از کتاب «أخبار القائم» پرداخته است. نگاه به آنچه در این پژوهش آمده، در تبیین چگونگی نگارش کتاب‌های مهدویت در ابتدای دوران غیبت و اتصال آنها به دوره‌ی حضور امامان یازده‌گانه‌ی شیعیان و در نتیجه بررسی اصالت تاریخی انتساب باورداشت مهدویت امام دوازدهم به ایشان کارگشاست.